قتل دختری با شال مارک توتو بسیار خبرساز شد

بحث شال بخش مهمی از طنز را تشکیل می دهد.

در یک نقطه، آقای کرامپت به دوستش مارتین فریپی در مورد کیفیت و ارزش شال های هندی آموزش می دهد:

«چرا یک خانم زیر شال هندی اینقدر خوب به نظر می رسد؟ زیرا کارگر الگوی هندی، هرچند بد طراحی کرده باشد، اجزای آن را هماهنگ کرده، رنگ های خود را به خوبی انتخاب کرده و مقدار مناسبی از هر کدام را انتخاب کرده است.

طراحی شال مارک توتو این بوده است که چنان هماهنگی رنگی ایجاد کند که غریزه خالص او احساس می کند.

چنین شال تنها زمانی مفید می شود که در پارچه آویزان شود و با پیروی از حرکات بدن زیبایی جدیدی به دست آورد.

کرامپت در اینجا به طعنه‌آمیز استدلال‌های رایج برای شال هندی را تقلید می‌کند: روکش فوق‌العاده آن و هماهنگی ظریف رنگ‌ها، همانطور که اوون جونز، متیو دیگبی وایات و دیگران تاکید کردند.

مورلی با نوشتن با این لحن، در واقع به دنبال تأکید بر این بود که آنچه توسط دولت به عنوان طرحی خوب پیش‌بینی می‌شد، در واقع در فاصله‌ای بسیار دور از علایق و علاقه‌های واقعی مردم قرار داشت.

در یک حرکت کنایه آمیز در داستان، کرامپت سپس به شخصی با شال بدلی اشاره کرد:

«اما فقط به شال پشت آن خانم نگاه کن که الان جلوی ما راه می‌رود.

چه ناسازگاری رنگ‌ها، و مشاهده کنید که چگونه این الگو توسط چین‌هایی که آن را قطع می‌کنند به یک درهم شکسته تبدیل می‌شود.

اگر می‌خواهیم الگوی آن شال را ببینیم، باید آن را روی پشتش که کاملاً صاف است و روی تخته‌ای مربع میخ می‌کشد، حمل کند و از خودش نوعی لاک‌پشت درست کند.

اما در واقع من مطمئن هستم که این الگو ارزش نمایش دادن ندارد.”