کفش مردانه شیما و لیز خوردن رئیس جمهور خبرساز شد

برای انجام چنین مطالعه ای به نمونه های باقی مانده نیاز است.

و تعداد کمی از اینها تا حدودی توضیح می‌دهد که چرا کفش‌های مردانه قرن هجدهم بسیار فشرده هستند.

در مجموعه‌های موزه، تعداد کفش‌های قرن هجدهم بسیار کمتر از دوره‌های بعدی است، و اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها زنانه هستند.

کفش مردانه شیما اگر تزئینی یا جالب بودند، بیشتر نگهداری می‌شدند، و کفش‌های مردانه معمولاً ساده‌تر از کفش‌های زنانه بودند.

این همچنین به این معنی است که مجموعه‌ها از نظر طبقاتی کج می‌شوند، زیرا تعداد بسیار کمی از کفش‌های غیرنخبگان باقی مانده است.

افراد کارگر کفش‌های خود را تا زمانی که فرسوده شوند می‌پوشیدند، و زمانی که غیرقابل تعمیر بودند، دور انداخته می‌شوند.

کفش‌ها فقط در شرایط استثنایی نگهداری می‌شدند، مانند زمانی که آنها را پشت دیوارها یا زیر تخته‌های کف پنهان می‌کردند تا اقبال خوبی به ارمغان بیاورند.

این بدان معنی است که علیرغم میلیون‌ها چکمه سرباز معمولی که در طول جنگ‌های ناپلئون تولید شد، تقریباً هیچ‌کدام از آنها باقی نمانده است.

بنابراین چکمه‌هایی که در اینجا مورد مطالعه قرار می‌گیرند عمدتاً اقلام باکیفیتی هستند که متعلق به پاتریسیون‌ها و افسران مأمور شده‌اند، اگرچه برخی از آن‌ها ممکن است توسط پلبی‌ها در مشاغل سوارکاری مانند سوارکاران یا سواره‌نظامیان پوشیده شده باشند، که ممکن است مستقیماً آنها را نداشته باشند.

رابطه آنها با چکمه های گران قیمتشان یکی از «مصرف غیرارادی» بود، توصیف جان استایلز از نحوه درگیر شدن گروه هایی مانند خدمتکاران با فرهنگ مصرفی قرن هجدهم.

باز هم، این به ما یادآوری می کند که برای درک یک شی، به آن نیاز دارد.

به جای اینکه صرفاً تجربه دست اول باشد، کاملاً در زمینه قرار گیرد.

تمرکز بر چکمه به جای کفش به طور کلی نیاز به توجیه دارد.

در دوره مورد بحث، چکمه ها و کفش ها بیشتر از امروز متمایز بودند.

آنها عملکردهای مختلفی داشتند و در موقعیت های مختلف پوشیده می شدند.

از نظر تولید، چکمه‌سازی و کفش‌سازی حرفه‌های جداگانه‌ای بودند که به مهارت‌های متفاوتی نیاز داشتند.

در حالی که تجارت آماده در کفش وجود داشت، چکمه‌سازی بیشتر به صورت سفارشی بود.

علاوه بر این که کالاهای سفارشی ساخته شده بودند، از کیفیت برتری برخوردار بودند و معمولاً به جای پرداخت اولیه، به صورت اعتباری پرداخت می شدند.

مصرف کنندگان نخبه کفش در مورد تولید خود بسیار آگاه بودند، صنعتگران خوبی را به نام می شناختند و با آنها روابط برقرار می کردند.